كانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع) | ||
|
شخص عارف کی کشد سیگار و زان فس فس کند یا که در بدو جوانی سرفه و خس خس کند حیف از این لبهایی چون گل کز جفای دود و دم می شود بدرنگ و بدبو آه از این ظلم و ستم گونه های مست و گلگون این لبان گل نگار عاقبت زرد و شل افتاده ز دود ای روزگار گرچه در اول ز یک نخ از رفیق و از فلان کم کمک یک بسته و در عاقبت دود کلان بارها گفتم مکش گر می کشی تنها مکش دود سیگار و کراک و شیشه را همراه بکش تا شوی زودی حلاص از رنج نادانی خود جان فدای باندی و سرگشته ای از جان خود در جوانی گر شوی معتاد به پیری چون کنی؟ یا خماری یا که نعشه کی تو فکر نون کنی زن زتو بیزار و فرزندت خجالت می کشد یا که او هم می شود بدبخت و خود هم می کشد روزگار خود سیه سازی به بدبختی کشی هرچه داری هرکه باشی عاقبت سختی کشی گرمی کانون خانه بگسلد از هم ز دود ای عزیزم ترک آن، واجب مگو پس دیر و زود زارع از روی نصیحت می زند حرف و کلام ای برادر بشنو و در ترک آن بنما قیام که این قیام از هر قیامی برتر و بالاتر است می توان گفتن جهادی چون جهاد اکبر است شعر از: میرزا غلامحسین زارع نظرات شما عزیزان: سایه
ساعت10:49---28 فروردين 1391
خیلی عالی دم همگی گرم خسته نباشید
------------------------------------------------------------
ممنون از حضور مجدد شما دوست عزیز
[ جمعه 25 فروردين 1391
] [ 12:26 ] [ کانون 1 ] |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |