كانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)

كانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب

1-    

2-   خاطره ای از آن زمان به یاد دارید؟ چیزی یادم نیست.

3-   چه حسی داشتید وقتی خبر شهادت برادرتان را فهمیدید؟ قابل توصیف نیست شاید آن موقع برای شهادت برادرم هیچ حسی نداشتم ولی همین که می دیدم پدر و مادرم ناراحتند من بخاطر ناراحتی آنها ناراحت بودم.

4-   خصوصیات اخلاقی برادرتان؟ یادم نیست ولی به خاطر دارم که یکبار که از جبهه آمده بود خیلی خوشرو بود.

5-   از زمان تحصیلتان در دوره دبستان و راهنمایی بگویید؟ بعد از سال پنجم یکسال وقفه تحصیلی داشتم دلیلشم نبود مدرسه بود که سال بعد به همت و پیگیری آقای یزدانی به مدرسه شبانه روزی شهید نیافر مهریز رفتم.

6-   چرا همان سال نرفتید؟ همان سال مدرسه شبانه روزی نبود که سال بعد به همت و تلاش آقای یزدانی دایر شد.

7-   چرا بعد از دبیرستان ادامه تحصیل ندادید؟ مثل همه ی دخترهایی که بعد از دبیرستان ادامه تحصیل نمی دهند.

8-   چند نفر برای ادامه تحصیل به مهریز رفتید؟ سال اول 7نفر رفتیم که 2 نفرمان ماندیم و سال دوم فقط من ماندم.

9-   سخت نبود چون همه ی هم دوره ای هایتان رفته بودند؟ چرا من تا سال چهارم دبیرستان (نظام قدیم) تحمل خوابگاه برایم سخت بود سال چهارم دیگه برام عادی شده بود.

10-                      دوست داشتید به دانشگاه بروید؟  بله ولی شرایط محیا نبود.

11-                      بهترین معلم دوران تحصیلتان؟ خانم محسن زاده مدیر اول و دوم دبیرستان و که معلم جغرافیا هم بودند.

12-                      تا الان شده یک کاری را فقط برای برادر شهیدتان انجام بدهید؟ راه اندازی بخش خواهران پایگاه بخاطر برادرم بوده است.

13-                      با توجه به اینکه شما یکی از اولین بانوانی بودید که در مقطع دبیرستان ادامه تحصیل دادید از مشکلات آن زمان بگویید؟ حرف و حدیث های مردم در آن زمان، خوابگاهی شدن و دور شدن از محیط خانواده با توجه به سن کم، نبود تلفن(اواخر که تلفن هم آمده بود)

14-                      رفت و آمدتان چه طور بود؟ در آن زمان گردکوه مینی بوس داشت و شنبه می رفتیم و پنجشنبه می آمدیم با این حال برای رفت و آمدمان باید یکی از والدین همراهمان می آمدند یعنی هر هفته برای رفتن یا آمدن پدر یا مادرم همراهم می آمدندسخت گیری ها خیلی بیشتر از الان بود.

15-                      چه حرفی برای ادامه تحصیل بانوان روستا دارید؟ اگر وسایل رفت و آمد باشد خیلی خوب می شود مثلا 4 سال پیش 11 نفر برای دانشگاه قبول شدند که فقط یک نفر از آنها لیسانس گرفت و بقیه به خاطر ایاب و ذهاب انصراف دادند.

16-                      در پایگاه چه سمتی دارید؟ فرمانده بخش خواهران هستم.

17-                      وظیفه یک زن بسیجی چیست؟ با حجابش از خون شهدا دفاع کند و ادامه دهنده راه آنها باشد.

18-                      کارهایی که در پایگاه انجام می شود؟ برگزاری حلقه های صالحین(یادگیری احکام و بحث های نیاز جامعه)،بازدید از خانواده شهدا ( خواندن زیارت ال یاسین و بخشی از قرآن)

19-                      از مشکلات پایگاه بگویید؟ کمبود مکان فیزیکی،دید مادی و نفع شخصی برخی از افراد به شرکت در جلسات پایگاه باعث شده افراد کمتری شرکت کنند.

20-                      چی شد که به خانه بهداشت رفتید؟ علاقه شدیدی به کار در زمینه بهداشت داشتم.

21-                      از دوره بهورزی برایمان بگویید؟ در زمان بهورزی که در سال 87-86 دوره می دیدم در آموزشگاهی در دانشگاه شهید صدوقی بودیم که خوابگاه داشت و فقط هفته ای یک بار به خانه می آمدیم.

22-                      در آن زمان ازدواج هم کرده بودید؟ بله 2 فرزند هم داشتم.

23-                      شرایط سختی داشتید نه؟ شرایط سخت برای همسرم بود.

24-                      همسرتان اعتراضی نداشتند؟ نه همان روز پذیرشم آموزشگاه از ایشان تعهد گرفت و شرط کرد که 15 روز یا یک ماه یکبار می توانم به خانه بیایم ولی با صحبت با آقای محمدرضا خرمیان (مدیر اموزشگاه)اجازه دادند هفته ای یکبار به خانه بیایم.

25-                      همسرتان مشکلی نداشتند؟ مشکل که بود نگه داری از 2 تا بچه کوچیک، ولی چون خودشان تعهد داده بودند هیچ وقت چیزی نمی گفتند و من به مدت یک سال و نیم فقط هفته یکبار می آمدم و همه سختی ها روی دوش ایشان بود.

26-                      در دوران کودکیتان به چه رشته ای علاقه داشتید؟ اول خیلی علاقه داشتم به عضویت سپاه در بیایم ولی شرایط جور نشد بعد هم که در دبیرستان رفتم به رشته بهداشت علاقه شدیدی به رشته ام پیدا کردم.

27-                      مدرس کلاس قرآن هم بودید؟ در تابستان سال 72-71 مدرس بچه های سال اول،دوم و سوم دبستان بودم.

28-                      در دوره ی آموزش از راه دور چه درس هایی را تدریس می کردید؟ کلاس اضافه ریاضی و تعلیمات اجتماعی

29-                      مردم از کمبود امکانات خانه بهداشت گلایه دارند راهی برای رفع آن هست؟ ما مشکلاتی در زمینه تامین داروها، پزشک و ساختمان خانه بهداشت داریم. در مورد داروها هر سه ماه یکبار با درخواست ما اقلامی از دارو برایمان می اید که مجبوریم تا سه ماه با همین داروها سر کنیم هرچند نوع داروها تغییر ناپذیر است ولی مقدار آنها می تواند با درخواست مردم و پیگیری مردمی از طریق تلفن های شبکه بهداشت و فرمانداری مهریز قابل پیگیری است در مورد پزشک هم به روالی که گفته شد می شود اقدام نمود و در مورد ساختمان خانه بهداشت باید هم از طریق خانه بهداشت و هم از طریق خیرین روستا عمل شود در مورد کمبود بعضی از داروها هم باید تجویز پزشک باشد نه اینکه فردی به محض اینکه سردرد شد از استامینوفن استفاده کند.

30-                      به نظر شما چرا بانوان روستا در مسائل اجتماعی حضور کم رنگی دارند؟ به دلیل اینکه درگیر کار هستند و این که در مسائل اجتماعی یک نفر پیش قدم شود دیگر همه می آیند.

31-                      از شغلتان راضی هستید؟ بله

32-                      به نظرتان ساختمان خانه بهداشت مناسب است؟ خیر مشکل اینجا است که شبکه بهداشت می گوید خیرین کمک کنند و خیرین می گویند سازمان خودش درست کند.

33-                      نظرتان در مورد ماهنامه نبض روستا؟ کار جالبی است.

34-                      همسرتان چقدر به شما در رسیدن به جایگاهی که الان هستید کمک کردند؟ بخاطر کمک های او بوده که به اینجا رسیدم تا قبل از ازدواج پدر و مادرم زحمات زیادی برای من کشیدند و بعد از ازدواج هم من هر چی دارم از کمک های بی دریغ همسرم هست.

سخن پایانی: از مادر عزیزم قدردانی می کنم و برای پدرم طلب آمرزش دارم از آقای یزدانی برای زحماتشون تشکر می کنم و در آخر از همسرم برای تمام زحماتی که کشیدند متشکرم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 9 دی 1392 ] [ 9:33 ] [ کانون 1 ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ کانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)، مسجد صاحب الزمان(عج) گردکوه مهریز
امکانات وب
  • گریزون
  • تپل خان